دانلود کتاب ولایت فقیه جوادی آملی
دانلود کتاب ولایت فقیه جوادی آملی
بخشی از فایل:
نبوت و قانون الهى
بنابر آنچه گذشت، عقل انسان مىگوید: خدایى که جهان و انسان را آفریده و رابطه این دو را تنظیم نموده و از مصلحت و سعادت مخلوقات خود آگاه است و
83 ) و براى او قانون سعادتبخش خود را مىفرستد که فرستاده است. ) « ایحسب الانسان ان یترک سدى » : حکیم علىالاطلاق است، انسان را هرگز رها نمىکند
وما قدرو الله » : از اینرو، شناختخداوند به عنوان مبدا حکیم، براى اثبات نبوت کافى است و کسانى که نبوت را نپذیرفتهاند، خداوند را به درستى نشناختهاند
. (84) « حق قدره
انسان، وقتى به کمال مىرسد که در راه صحیح حرکت کند و آنچه براىکمالش مفید است، جذب کند و آنچه در این مسیر براى او زیانآور است،دفع نماید.
یک نهال، تا آن زمان که آب خوب، هواى مناسب، وغذاىکافى موجود در خاک را دریافت کند و تحت مراقبتیک باغبان مهربان باشد، به کمال مىرسد و
ثمربخش مىگردد و این قانون تکوینى، شامل انساننیز هست. انسان، بهترین نهال بوستان الهى است که خداوند او را در زمین هستى کاشته و رویانده است;
. (85) « والله انبتکم من الارض نباتا » : چنانکه فرمود
86 ) باشد، راهش همین مراقبت و پرورش است. باید ببیند آنکه او را آفریده است، ) « اصلها ثابت وفرعها فى السماء » بشود که « شجره طوبى » انسان اگر بخواهد
آب حیاتش را چه چیزى قرار داده و چه غذایى براى او تجویز نموده، لوازم و موانع رشدش، و بایدها و نبایدهایش کدام است. اگر اینها را عملى کرد، اگر
که اصلش ثابت است و فرع و شاخه « شجره طوبى » هم حق را شناخت و هم حق را پذیرفت و عمل نمود، آن وقت مىشود ،« متحقق » شد و سپس « محقق »
که ثمر آن تلخ است در مىآید و نیز شجرهاى « بوته حنظل » و ثمرهاش در آسمان; چنانکه اگر کسى به بیراهه رفت، تبهکار و سیهدل مىشود و به صورت
87 ) ; یعنى درختى که از قعر دوزخ و جحیم خارج مىشود و شکوفه آن گویى سرهاى ) « طلعها کانه رؤس الشیاطین × تخرج فى اصل الجحیم » : مىشود که
شیاطین است.
بنابر آنچه گذشت، عقل انسان مىگوید: خدایى که جهان و انسان را آفریده و رابطه این دو را تنظیم نموده و از مصلحت و سعادت مخلوقات خود آگاه است و
83 ) و براى او قانون سعادتبخش خود را مىفرستد که فرستاده است. ) « ایحسب الانسان ان یترک سدى » : حکیم علىالاطلاق است، انسان را هرگز رها نمىکند
وما قدرو الله » : از اینرو، شناختخداوند به عنوان مبدا حکیم، براى اثبات نبوت کافى است و کسانى که نبوت را نپذیرفتهاند، خداوند را به درستى نشناختهاند
. (84) « حق قدره
انسان، وقتى به کمال مىرسد که در راه صحیح حرکت کند و آنچه براىکمالش مفید است، جذب کند و آنچه در این مسیر براى او زیانآور است،دفع نماید.
یک نهال، تا آن زمان که آب خوب، هواى مناسب، وغذاىکافى موجود در خاک را دریافت کند و تحت مراقبتیک باغبان مهربان باشد، به کمال مىرسد و
ثمربخش مىگردد و این قانون تکوینى، شامل انساننیز هست. انسان، بهترین نهال بوستان الهى است که خداوند او را در زمین هستى کاشته و رویانده است;
. (85) « والله انبتکم من الارض نباتا » : چنانکه فرمود
86 ) باشد، راهش همین مراقبت و پرورش است. باید ببیند آنکه او را آفریده است، ) « اصلها ثابت وفرعها فى السماء » بشود که « شجره طوبى » انسان اگر بخواهد
آب حیاتش را چه چیزى قرار داده و چه غذایى براى او تجویز نموده، لوازم و موانع رشدش، و بایدها و نبایدهایش کدام است. اگر اینها را عملى کرد، اگر
که اصلش ثابت است و فرع و شاخه « شجره طوبى » هم حق را شناخت و هم حق را پذیرفت و عمل نمود، آن وقت مىشود ،« متحقق » شد و سپس « محقق »
که ثمر آن تلخ است در مىآید و نیز شجرهاى « بوته حنظل » و ثمرهاش در آسمان; چنانکه اگر کسى به بیراهه رفت، تبهکار و سیهدل مىشود و به صورت
87 ) ; یعنى درختى که از قعر دوزخ و جحیم خارج مىشود و شکوفه آن گویى سرهاى ) « طلعها کانه رؤس الشیاطین × تخرج فى اصل الجحیم » : مىشود که
شیاطین است.
